این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره

عشقم مهران ررررررررفت

این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره


این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره

 

 

تویه نگاه اول عاشق ... دستو پات شله شدی خامش

 

 

حس قشنگتو میگردی مکتوب ... انگار اون لیلی بود تو مجنون

 

 

اون دیگه شده بود مرد قصت ... کلبه ی عشقو ساختی هرچی قسمت

کلبه ای که حستو کرده آباد ... ولی تضمینی نبود باداباد

روی تخت چه فکرها که داشتی تو اوج ... اسب رویاتم مرد قصت میروند

اون شب درگیر افکـــــــار ... فرداشم که سخت بود پاشی از خواب

گم بودی نمیدونستی شاد باشی ... گریه بکنی یا که خوشحال باشی

اون شبها تا صبح بیدار ... خودتم هم دکتروهم بیمار

یه نیمش خوب مثل بهشت ... یه نیمش باخت بود تویه سرنوشت

ولی دیگه دل زده بودی دل و دریا ... چه میدونستی یه روز میوفتی از پا

واسه زنده موندن رابطت سریع ... تیشه رو گرفتی و  به ریشه ات زدی

ببار باران رحمت ... بریز اشک محبت
بشور دنیارو عالمو خیس کن ... از عشق آدمو لبریز کن
نذار آب شم از شرم اشکم ... مَردم ولی غرق دردم

اولش عشقی بود هندی بود ... آب که از سر گذشت شد رندی زود

 

 

اون رفت تو موندی با غرور سختت ... حالا روزاهم  گم سی تو طول هفته

آره شبش سرد میزد بارون ... دلت درگیرو مخت داغون

گونت خیس ولی نه از بارون ... از اشکت بود که میریخت آروم

موها تنت سیخ ولی نه از سرما ... از تنفرت نسبت به مردها

 

 

یه روز صبرت سرد فکرت هار ... حیارو خوردی و پی عشق و حال

حالا ترس ریخت تو شال کلاه ... واسه تفریح مابین لاشخورا

کو  گل قشنگ مامانی ... ناز کنه بره تو بغل بابایی

ولی هنوز وقت هست بی دین نشی ... میشه یکی فرهاد تو هم شیرین بشی

باشه نصف دنیا بد نصفش خوب ... ولی هنوز گلها میشکفن بعد زمستون

شب تیره و تار تو هم داره ستاره




+ نوشته شده در  چهار شنبه 21 دی 1390برچسب:,ساعت 19:55  توسط دخترکی ساده